رادانرادان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

سفر به کویر

رادان فرزند کویره و حسابی اونجا را دوست داره. در یکی از روزهای بهمن 92 که حسابی گرم شده بود مامان بابا و رادان به همراه عموجون یاسر و زن عمو و پسرعمو نیکان همسفرای همیشگی تصمیم گرفتیم بریم کویر. اینقدر رادان خاک بازی کرد واینقدر با توپ بازی کرد که تا شب نای راه رفتن هم نداشت. خلاصه خیلی بهش خوش گذشت. حالا مامان میخواد جندتا عکس خوشکل از بازی رادان در کویر تو وبلاگش بذاره رادان خوشحال از بودن در کویر     جیگر طلا حسابی خاک بازی میکنه   ...
9 ارديبهشت 1393

رادان دیگه شیر نمیخوره

در روز شنبه 5 بهمن 1392 رادان با دوران شیردهی خیلی راحت خداحافظی کرد. در یک کار خیلی جالب رادان گفت شیر اَهه و دیگه شیر نخورد. گفت شیر مال نی نیه. خودمم نمیدونستم پسرم اینقدر مرد شده. جالبه بدونید بچه ای که فقط با شیر میخوابید دیگه اصلا سراغش را نگرفت. فقط یک کم روز و شب اول سخت خوابید. فداش بشم این مرد کوچک رو که اینقدر با واقعیت راحت روبرو شد. امیدوارم از پوشک گرفتنش هم به این راحتی باشه. اینم عشق کوچولوی مامان که روی پای مامان به راحتی خوابیده  اینم یه عکس از رادان شیطون ساعت 2 نیمه شب که مامان بابا را خسته کرده ...
30 بهمن 1392

رادان 18ماهه

پسر گلم چند روزه که 18ماهش شده. اینا رو مینویسم که وقتی رادان بزرگ بشه خصوصیات اخلاقی و رفتاری خودش را بدونه. توی این یک سال و نیم رادان خیلی تفاوت جسمی و رفتاری کرده. پسرم خیلی  نسبت به ماههای قبل ماه تر شده. رادان به معنای واقعی یک پسره . تمام خصوصیات پسرها را داره. عاشق بازی های پسرانه هست. کلا عاشق بازیه. با بچه ها زود ارتباط برقرار میکنه. اول تا حالا غریبی نمیکنه. اما پیش آدمهای خیلی غریب نمیره. باهاشون دست میده و بهشون سلام میکنه . کلا روابط عمومی بالایی داره. وفتی یه مجلسی میره کلا مجلس گرم کنه و همه شیفته اون میشن.رادان خیلی باهوش و جسوره. یعنی تو هرکاری که دوست داره تلاش خودشو میکنه که تو اون کار موفق بشه.  رادان خوراکش نس...
14 آبان 1392

سفر به شمال کشور

پارسال رادان چهارماه بیشتر نداشت که دو بار به شمال کشور سفر کرد. اما خیلی کوچولو بود. پاهاشو که توی آب میذاشتیم گریه  میکرد. اما برعکس امسال که نسبت  به پارسال خیلی  بزرگتر شده بود از دیدن این همه آب کلی ذوق میکرد. اصلا از آب نمیترسید.  رادان اولین لحظه ای که کنار دریا قرار گرفت   رادان در حال کشف ریگ کنار دریا     رادان خیلی خوشحاله که اومده کنار دریا     رادان در حال ریگ بازی کنار دریا     رادان و پسرعمو نیکان در حالی که خاله براشون نقاشی می کشه   رادان خوشحال از اینکه داره بانیکان بازی میکنه و آفتاب کم کم داره غروب میکنه این س...
28 مهر 1392

اولین لحظات زندگی

 رادان بلافاصله بعد از تولد وزنش 3650 گرم قدش 55 سانتیمتر  و دورسرش 37 سانتیمتر بود. این عکسای اولین لحظات زندگی پسر گلمه که باباش گرفته. ...
20 مهر 1392

تفریحات خارج از شهر

امسال رادان اولین سالی است که مزه تفریح های خارج از شهر را چشید. آب، آتش و خاک عشق پسرم توی تفریحاش بود. باید مدام حواسمون بهش می بود.از این طرف به اون طرف می دوید. من و باباش شیفتی ازش مواظبت می کردیم. عکسایی از رادان در کنار آتش اینم یه عکس دیگه از چوب و آتش بازی رادان     اینم رادان شیطون که داره میافته   رادان و پسرعمو نیکان در کنار آتش   رادان در دل طبیعت     ...
16 شهريور 1392

دندان های پسرم

این عکسای رادان جونمه با دندوناش    رادان خوشحاله که دوتا دندون درآورده   رادان با چهارتا دندون   ...
30 تير 1392

اولین تجربه خانه بازی

یه روز مامان به همراه رادان تصمیم گرفتند که به یه خانه بازی برن.رادان هنوز این همه بچه یه جا ندیده بود.خیلی دوست داشت. خیلی زود با اونجا ارتباط برقرار کرد. این هیاهوی بچه ها براش خیلی جالب بود. حالا چندتا عکس از بازی رادان  میخوام براش بزارم که  بدونه مامامنش چقدر شادی و هیجان پسرش براش دوست داشتنیه.     رادان داره به بچه ها که از سرسره بادی پایین میان نگاه میکنه.    خیلی تو فکره که دیگه چیکار کنه که بهش خوش بگذره     و اینم اولین باره که رادان تو استخر توپه و برای او که اولین چیزی که به زبان آورد توپ بود خیلی جالبه ...
30 تير 1392

سریالی از عکسهای سال اول

میخوام از اولین لحظات زندگی رادان به بعدش را به ترتیب ماههای زندگیش تو وبلاگش بزارم ک بدونه چقدر لحظه لحظه زندگیش برامون لذت بخش بوده و ما چقدر دوستش داریم.             اینم یه عکس از تو بیمارستانه .بچم شگفت زده شده از کار این دنیا      اینم پسرم تو ماه دوم زندگیش         رادان تو ماه سومش داره کم کم بزرگ میشه    رادان تو ماه چهارمش به شمال ایران سفر کرد و برای اولین بار دریا را دید. اما به محض اینکه پاشو تو آب میگذاشتم گریه میکرد. ببینید چقدر آروم کنار دریا خوابیده        رادان ...
25 تير 1392

تولد یک سالگی

تولد رادان جونو یک کمی دیر گرفتیم چون می خواستیم دایی جونش که کرج نشسته هم تو جمعمون حضور داشته باشه.   این عکس کیک رادان جونمه       کوچولوی من خیلی خوشحاله که براش تولد گرفتم     رادان و پسرعمو نیکان و پسرعمه سیدضیا     رادان با کلاه تولدش خیلی مشکل داشت. ما هم قاچاقی با کلاش عکس گرفتیم     رادان در هنگام خوردن شام تولدش     رادان بعد از تولد تو نظافت داره به مامانش کمک میکنه      راستی چندتا عکس از کادوها گرفتم. عکس اولی از کادوی مامان و بابای رادان     عکس بعدی از کادوی عمه جونه ...
22 خرداد 1392