رادان 18ماهه
رادان 18ماهه پسر گلم چند روزه که 18ماهش شده. اینا رو مینویسم که وقتی رادان بزرگ بشه خصوصیات اخلاقی و رفتاری خودش را بدونه. توی این یک سال و نیم رادان خیلی تفاوت جسمی و رفتاری کرده. پسرم خیلی نسبت به ماههای قبل ماه تر شده. رادان به معنای واقعی یک پسره . تمام خصوصیات پسرها را داره. عاشق بازی های پسرانه هست. کلا عاشق بازیه. با بچه ها زود ارتباط برقرار میکنه. اول تا حالا غریبی نمیکنه. اما پیش آدمهای خیلی غریب نمیره. باهاشون دست میده و بهشون سلام میکنه . کلا روابط عمومی بالایی داره. وفتی یه مجلسی میره کلا مجلس گرم کنه و همه شیفته اون میشن.رادان خیلی باهوش و جسوره. یعنی تو هرکاری که دوست داره تلاش خودشو میکنه که تو اون کار موفق بشه. رادان خوراکش نسبتا خوبه. همه میوه ها غیر از انجیر را دوست داره. موز را تو میوه ها خیلی دوست داره. اوج گریه اگر موز بهش بدم دیگر گریه نمیکنه. از جسور بودنش بگم که از ده ماهگی با جسمی بازی کرد که ما بهش میگیم تق تق و خودش هم میگه تق. اما فکرکنم بهش میگن گیلاس. کم کم حرفه ای شد تا الان تو هجده ماهگی جوری بهم میزنه که خیلی بزرگها هم نمیتونن بزنن
رادان داره تنظیم میکنه
بعدش به این جدیت داره به هم میزنه
و اما فرهنگ لغات رادان: کلمه مامان را در یک سال و یک ماهگی گفت. در یک سال و یک ماهگی دست، پا ، گوش و مو را به زبان آورد. در یک سال و دو ماهگی "بابا" را گفت.
در یک سال و سه ماهگی عمه ، بابایی (پدر باباش) و "کان" که منظورش پسرعمو نیکانه را گفت.
در یک سال و پنج ماهگی مامان دون(مامان جون که همون مامان مامانه که قبلا میگفت ماماس) و بابا دون(بابا جون که همون بابای مامانه که قبلا بهش میگفت باباس) و مامانی دِدیقه(مامانی صدیقه که مامان باباست).
"مووز": موز
"لولو" : هلو
"نق" : قند
" آب" : آب
"بیم" : بریم
" باش" : باشه
"ایش" : شیر
"پاک" : پارک
"دوغ" : دوغ
"ماست" : ماست
تا ده روز پیش به توپ میگفت"پِ" الان میگه "بُتو"
دست و پا و گوش را هم مثل خودشون میگه
از همون هفت ماهگی با خواندن قرآن سر تکون میداد و در یک سال و نیمی با خواندن قرآن خودش شروع میکنه به خوندن.
یکی از کارهی دیگرش بازی با توپه. خیلی حرفه ای توپ میزنه . توپ در حال حرکت را محکم پا بهش میزنه. یه عالمه ماشین و تفنگ داره. اما فقط با توپاش بازی میکنه.مثل بچه سه چهارساله توپ را میزنه. بعدا از توپ بازیش عکس میذاردم.
